مرداد ۰۵، ۱۳۸۹

فیلم

چند روز قبل رفتیم و چهل سالگی را دیدیم. تا قبل از شروع فیلم با مسوول چک کردن بلیت ها درباره اکران فیلم ها و استقبال مردم حرف زدم.
می گفت هر چقد فیلم ها سبک و مسخره تر باشند استقبال از آنها بیشتر است ولی از فیلمی مثل چهل سالگی استقبال چندانی نشده. راست می گفت نهایتا 30 نفر توی سالن بودن که 7 یا 8 نفر آنها هم فیلم تمام نشده رفتند.
انقدر ذائقه مخاطب تنزل پیدا کرده که گفتن ندارد.
حالا توی هر بقالی و چقالی هم می بینی پوسترهای فیلم های مضحک و مسخره از در و دیوار آویزان شده .
مردم نیاز به شادی نشاط دارند قبول ولی به چه قیمتی؟ به قیمت اینکه همه خاطرات خوبی را که از پرده سینما داشتیم به گند بکشند؟ چهل سالگی از آن فیلم ها است که دوست دارم در یک فضای ارام ببینم، که هر جایش دلم خواست دکمه پاز را بزنم دستم را بذارم زیر سرم چشم هایم را ببندم و پرت شوم به یه خاطره، به یه جایی در گذشته و بعد دوباره استارت.
*خوشحال شدم بعد از مدت ها دیدم یک دوست همیشه همراه برایم کامنت گذاشته، سپاس از بودن های همیشگی ات علی.

۲ نظر:

کافه بلاگ گفت...

سلیقه مردم را خراب کرده اند ..آن هم کسانی که ادعای ارزش ارزش بودنشان گوش فلک راکر کرده...!

کافه بلاگ گفت...

تقدیم به دوست قدیمی:
دهانت را می بویند مبادا گفته باشی دوستت دارم
دلت را می پویند مبادا شعله ای در آن نهان باشد
روزگار غریبی است نازنین
و عشق را کنار تیرک راهوند تازیانه می زنند
عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد
شوق را در پستوی خانه نهان باید کرد
و در این بن بست کج و پیچ سرما
آتش را به سوخت بار سرود و شعر فروزان می دارند
به اندیشیدن خطر مکن
روزگار غریبی است نازنین
آنکه بر در می کوبد شباهنگام
به کشتن چراغ آمده است
نور را در پستوی خانه نهان باید کرد

نور را در پستوی خانه نهان باید کرد
عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد
آنک قصابانند بر گذرگاهان مستقر با کُنده و ساطوری خون آلود
و تبسم را بر لبها جراحی می کنند
و ترانه را بر دهان
کباب قناری بر آتش سوسن و یاس
شوق را در پستوی خانه نهان باید کرد
ابلیس پیروز مست سور عزای ما را بر سفره نشسته است
خدای را در پستوی خانه نهان باید کرد
به یاد استاداحمد شاملو