ساعت دو بامداد جمعه است.
اعصابم خرده که این موقع بیدارم.
همکار ورزشی مسج داده که این کد شماست، جواب دادم نع.
بعد توضیح داده که یه خبر ورزشی بدون هماهنگی با اون رفته رو خروجی و اونم حسابی پیش رییس شاکی شده و رییس هم گفته این کد متعلق به من!
اونم از من گله مند بود تا وقتی که بهش گفتم این که کد فلانیه.
از اون طرف یکی از همکارا چند روز پیش درخواست داده بود که ادش کنم تو فیس بوک ولی من هیچ تمایلی نداشتم.
چند باری هی اشاره کرد که منو چرا اد نمی کنی تا بالاخره با اکراه ادش کردم.
حالا من یه جمله ای نوشتم دلم خواسته دوست داشتم، اومده کامنت گذاشته منظورت فلانی بود؟!
آخه من اختیار نوشتن یه جمله تو پیج خودمم ندارم باید حتما به شونصد جا ربطش داد.
حتما باید برخورد قهری باهاش بشه تا بدونه جایگاهش کجاست.
من اصلا دوست ندارم بعضی از آدما از یه حدی پاشون رو فراتر بذارن ولی نمی دونم چرا اونا زود پسر خاله میشن.
من فقط دارم احترام و حرمتشون رو نگه می دارم ولی اونا خیلی بیش از حدشون دارن رفتار می کنن.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر