
درسته که می شود ساعت ها پای فیس بوک نشست و از این صفحه به آن صفحه رفت و سرگرم بود ولی نوشتن وبلاگ صفای دیگری دارد.
دیروز صبح ساعت 10 برنامه ای داشتیم در مسجد نصیرالملک.
بیش از دو سال است که برای برنامه های مختلف جاهای مختلفی رفتم از زندان و کانون اصلاح و تربیت گرفته تا باغ ارم و مسجدهای مختلف.
ولی دیروز صبح وقتی برای اولین بار وارد مسجد نصیرالملک شدم، انقدر حس خوب و آرامش بخشی فضای اونجا داشت که گفتن ندارد.
دوست داشتم دست هامو از دو طرف باز کنم و وسط حیاطش همین جور پر بخورم.
فوق العاده بود اونج، حسی که تا حالا در هیچ جا و حتی هیچ مسجدی تجربش نکرده بودم.
کاش می شد در هفته چند باری رفت اونجا انگار از این دنیا و روزمرگی هاش کنده می شی میری یه جایی که مثه هیچ جایی نیست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر