آبان ۲۴، ۱۳۸۹

شاید تحمل بایدش بیشتر تر

از دیروز که خبر دستگیری یکی از بچه ها منتشر شده، حال همه رفته تو قوطی.
دخترک را در برنامه های سال قبل زیاد دیده بودم ولی امسال اسم و فامیلش رو فهمیدم.
اعصاب خردی های سر کار روز به روز دارد بیشتر می شود، هیچ وقت انقدر از بودن در کنار این آدم ها زجر نمی کشیدم ولی این روزها چیزی که زیاد است همین زجر مدام.
طرف به عنوان نیروی رسمی خیالش از بابت بیمه ، حقوق و اضافه کار راحت است از صبح تلپ می شود توی اتاق پشت سیستم اش و فقط برای کوفت کردن چای به خودش زحمت حرکت می دهد.
جالب است سالی که ما وارد اداره شدیم داشت فوق دیپلم می گرفت، امسال دارد لیسانس می گیرید! دستگاه کپی هم کنارش بوده برای کپی زدن جزوه ها آن وقت برای یک برگ کپی ما می گوید بیت المال است نمی شود!
جدا اگر بیت المال انقد مسخره نبود که یکی مثه این آقا مثه بختک نمی توانست بیفتد رویش و مفت مفت ماهی خدا تومن بگیرد.
دست هر کجایی که بذاری اوضاع ظلم و بی عدالتی همین است، بدتر هست که بهتر نیست.

۳ نظر:

amirreza گفت...

amir reza hastam. khoobi che khabar
che kar mikoni
man ye moddati bood naboodam be hamin khater dir sarzanam behet
sharmande azbinafai ma
khoone edrisiha ro ye kam takondamesh
bishtar behet sar mizanam

amirreza گفت...

amir reza hastam. khoobi che khabar
che kar mikoni
man ye moddati bood naboodam be hamin khater dir sarzanam behet
sharmande azbinafai ma
khoone edrisiha ro ye kam takondamesh
bishtar behet sar mizanam

هارمونی گفت...

حالم از این آدم ها به هم می خوره. من که عمراً بتونم با اینها یکجا کار کنم.